فرهنگ کانادایی

کافی است تنها برای چند ثانیه در گوشه یکی از شهرهای کانادا ایستاده باشید آن هم در حالتی حیران و گیج؛ مطمئن باشید خیلی سریع یک نفر از مردم به سراغ شما آمده و به شما کمک کند. شما این صحنه را در سرویس‌های حمل و نقل عمومی به کرات مشاهده می‌کنید که مردم در حال کمک به غریبه‌ها هستند. شما می‌توانید مطمئن باشید که پس از ورود به یک بار برای گذراندن اوقاتتان خیلی زود با چند نفر دوست خواهید شد. به واقع اغراق نیست اگر بگوییم فرهنگ کانادایی صمیمی است و غریبه‌ها در این جامعه احساس غربت کمتری می‌کنند.

فرهنگ غذای کانادایی در حال تغییر مداوم است و به شدت تحت تأثیر بسیاری از سنت‌ها و دستورالعمل‌های مختلف از سراسر جهان قرار دارد. هر منطقه‌ای در کانادا غذای منحصر به فرد خود را دارد، هرچند که سازگاری غذای چینی یا فراگیری غذای کبکی زبانزد است. با این حال غذا همواره یکی از مهم‌ترین هنجارهایی است که همه کانادایی‌ها را به عنوان یک ملت به یکدیگر پیوند می‌دهد.

غذاهای بومی:  غذاهای بومی در نهایت قدمتی قابل توجه و ریشه در فرهنگ کانادایی دارند. این غذاها و طیف وسیعی را شامل می‌شوند که بسته به خاستگاه بومی و منطقه‌ای آن‌ها از مواد تشکیل دهنده متفاوتی طبخ می‌شوند. رستوران‌هایی که غذاهای محلی بومی طبخ می‌کنند، در سراسر کانادا وجود دارند و منوهای آن‌ها جغرافیای محلی و محیط زیست آنجا را بازتاب می‌دهند.

غذاهای چینی: رستوران‌های کانادایی با غذای چینی در تقریباً در هر شهر کانادا یافت می‌شوند، حتی شهرهای کوچک در مناطق بسیار دورافتاده کانادا اغلب رستوران‌های چینی دارند. در طول ساخت کانال اقیانوس آرام، هزاران کارگر چینی که استخدام شده بودند، برای یافتن مواد تشکیل دهنده سنتی برای پخت و پز غذای چینی  خود با مشکل فراوان مواجه بودند.

رفته‌رفته غذاهای چینی کانادایی متولد شدند و در سراسر کانادا گسترش یافتند. با این حال در شهرهای بزرگ‌تر کانادا اغلب نمونه‌های کلاسیک از غذاهای چینی کانادایی شامل مرغ لیمویی، گوشت گاو زنجبیلی و املت مخصوص چینی(egg foo young.) سرو می‌شوند.

غذاهای مونترالی:  هم سبک و سیاق ویژه خود را دارند. مونترال موطن یکی از قدیمی‌ترین جمعیت یهودیان در کانادا است، به این معنی که فرهنگ آشپزی فوق‌العاده آن به شدت تحت تأثیر غذاهای یهودی قرار دارد. گوشت گوساله، نان شیرینی حلقوی و ماهی قزل آلای دودی تنها چند مورد از گزینه‌های قابل انتخاب شما هستند این در حالی است که تعداد زیادی از نانوایی‌ها و رستوران‌های یهودیان وجود دارد که در مونترال وجود دارند و غذا خوردن در آن‌ها هوش از سر شما می‌برد.

اگر چه ممکن است پوتین(Poutine)به عنوان غذای ملی کانادا شناخته شود، اما در واقع این غذا متعلق به کبک است؛ این غذای مشهور کانادایی که از جمله سمبل‌های کانادا به شمار می‌رود در یکی از روستاهای کبک در دهه ۱۹۵۰ ایجاد شد و به مرور زمان به اندازه‌ای محبوبیت یافته که یکی از محبوب‌ترین غذاهای کانادایی‌ها بدل شده است.

غذاهای دریایی: غذاهای دریایی به شدت تحت تأثیر فرهنگ و غذاهای ایرلندی، انگلیس و فرانسوی قرار دارند و با توجه به هر استانی به شکلی متفاوت سرو می‌شوند. غذای دریایی به دلیل نزدیکی نزدیک منطقه به اقیانوس اطلس، غذای اصلی در فرهنگ پخت و پز مردم است و می‌توان آن را در تقریباً در هر منو در این منطقه پیدا کرد. نیوبرانزویک و جزیره پرنس ادوارد هر ساله در کانادا بزرگ‌ترین مقدار سیب زمینی را تولید می‌کنند و در قالب دستورالعمل‌های سنتی مانند هش براون (Hash Brown) و گرفتن سیب زمینی پخت می‌شوند.

“هاکی” در کانادا با هاکی روی یخ معنا می‌یابد. این به واقع یک اشتیاق ملی است که تمامی جنبه‌های دیگر سبک زندگی و فرهنگ کانادایی را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. بله این موضوع قدری گیج کننده است که چنین افراد مؤدب و صلح دوست و آرامی این‌چنین عاشق یکی از ورزش‌های وحشیانه‌ای که در این سیاره وجود دارد، هستند، اما هاکی روی یخ برای کانادایی‌ها یک علاقه غیر قابل انکار و بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ کانادایی است. زمین‌های بازی هاکی روی یخ در محیط‌های سرباز و سربسته در تمام کانادا وجود دارد و  بچه‌ها از سنین پایین برای این بازی آموزش داده می‌شوند.

جایگاه این بازی در فرهنگ کانادایی بیشتر به مذهب نزدیک است تا به بازی مسابقه‌ای ساده. البته شکی نیست که این بازی باعث می‌شود ۳۳ میلیون کانادایی که در زمینه‌های سیاسی عقاید مختلفی دارند و به همین دلیل از هم فاصله می‌گیرند، با این بازی متحد شوند.

اگرچه ممکن است تصور کنید که اکثر کانادایی‌ها ریشه انگلیسی یا فرانسوی دارند اما واقعیت این است که اکثریت کانادایی‌ها اکنون دارای نژادهایی از سایر نقاط جهان هستند. شاید باورش قدری سخت باشد اما در تورنتو، بیش از ۱۴۰ زبان صحبت می‌شود، و تقریباً ۵۰ درصد از جمعیت این شهر در خارج از کانادا متولد شده است. با این حال دو زبان رسمی در کانادا وجود دارد: انگلیسی و فرانسوی.

منشور حقوق و آزادی‌های كانادا حفاظت از هر دو زبان را تضمین می‌کند و دولت كانادا طبق قانون باید برابری هر دو زبان را به رسمیت بشناسد، و از آن در جامعه كانادا حفاظت و حمایت نماید. تمام خدمات ارائه شده توسط دولت فدرال در هر دو زبان در دسترس هستند و تقریباً هر محصولی که در کشور فروخته می­شود دارای برچسب و بسته‌بندی انگلیسی و فرانسوی است.

کبک تنها استان کانادایی است که به طور عمده فرانسوی زبان است و نیوبرانزویک تنها استان رسمی دو زبانه در کشور است. شهر مونترال، کبک، به عنوان بزرگ‌ترین کلان­شهر فرانسوی زبان در خارج از فرانسه شناخته شده است. در خارج از مرزهای کبک، اکثر مردم انگلیسی صحبت می‌کنند، در حالی که حدود ۱۸ درصد از همه کانادایی‌ها دوزبانه هستند.

هنگامی که جاستین ترودو نخست وزیر کانادا در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد در کابینه او تعداد زنان و مردان برابر است، این اولین بار در جهان بود که در کشوری چنین اتفاقی رخ می‌داد. همچنین دو تن از اعضای کابینه او از جامعه بومیان کانادا و سه نفر از جامعه سیک بودند.

به نظر می‌رسد اکثر کانادایی‌ها حداقل یک علاقه و اشتیاق برای فعالیت در فضای باز داشته باشند اعم از اسکی و اسنوبرد تا پیاده روی، دوچرخه سواری کوهستانی، صخره نوردی، کمپینگ، قایقرانی و اسکی برفی. به واقع لذت بردن از فعالیت‌های خارج از منزل جزئی از فرهنگ کانادایی است.

یکی از کلیشه‌هایی که شما در مورد کانادایی‌ها می‌شنوید، این است که آن‌ها همواره در حال عذرخواهی هستند و در حقیقت ببخشید گفتن بخشی از فرهنگ کانادایی است. به واقع در کانادا بسیار می‌شنوید که مردم می‌گویند «ب sorry» اما با این حال تصور نکنید که همه‌ی آن‌ها واقعاً در حال عذرخواهی از شما هستند. در واقع گفتن «ببخشید» بیشتر از آنکه راهی برای عذرخواهی باشد یک استراتژی برای مؤدب بودن است، راهی برای یک تعامل نرم و سازگار.

کانادایی‌ها به مؤدب بودن شهرت دارند و بنابراین عجیب نیست که در جامعه‌ی آن‌ها کلمه‌ی «ببخشید» زیاد شنیده شود چون ناشی از فرهنگ مؤدب بودن در بین آن‌هاست. به هر حال شنیدن ببخشید حتی اگر طرف مقابل خطایی مرتکب نشده باشد می‌تواند جذاب باشد!

تمرکز فزاینده‌ای بر استفاده از غذای خوب و محلی در کانادا وجود دارد به ویژه از طریق برنامه «رژیم غذایی ۱۰۰ مایل» این علاقه تقویت شده است. با این حال، قهوه آن‌ها یکنواخت و به واقع افتضاح است به ویژه اگر شما یک قهوه خور حرفه‌ای باشید. محبوب‌ترین کافی شاپ کانادا، تیم هورتون، یک کافی شاپ زنجیره‌ای است که توسط یک ستاره‌ی سابق هاکی روی یخ ساخته شده است که البته یک قهوه بسیار معمولی ارائه می‌دهد.

نمادهای غالب کانادا عبارت‌اند از برگ افرا، سگ آبی و اسب کانادایی. بسیاری از نشانه‌های رسمی کشور مانند پرچم کانادا در چند دهه گذشته تغییر یافته یا اصلاح شده‌اند تا آن‌ها را بیشتر کانادایی کنند و یا تمایزات آن‌ها با بریتانیا را برجسته سازند. دیگر نمادهای برجسته عبارت‌اند از: ورزش‌های هاکی و لاکراس، بز کانادایی، پلیس سواره کانادا، کوه‌های کانادا و برخی مواد غذایی کانادایی از قبیل آبجو کانادایی، شربت افرا و … که از خوراکی‌های منحصر به فرد کانادایی شناخته می‌شوند.

نمادهای سلطنتی کانادا همچنین به عنوان مثال، نیروهای مسلح کانادا و نیروی دریایی کانادا هم از سمبل‌های برجسته فرهنگ کانادایی به حساب می‌آیند.

درست همان‌طور که وقتی از بسیاری از افراد در مورد استرالیا سؤال می‌کنید اساساً شهرهایی مثل سیدنی و ملبورن را می‌شناسند و اصلاً نمی‌دانند که شهر کانبرا در استرالیا وجود دارد چه رسد به آنکه پایتخت این کشور باشد، در مورد کانادا هم خیلی‌ها اسم شهر اتاوا را نشنیده‌اند. بیشتر مردم شهرهایی مثل مونترال و یا تورنتو را می‌شناسند و وقتی می‌فهمند اوتاوا پایتخت کاناداست دچار شگفتی می‌شوند. شاید از همین روست که اوتاوا هرگز یک شهر توریستی و مرکز گردشگری نیست اگر چه که در هنگامه فستیوال‌ها و جشن‌های سالانه اوتاوا شهری جذاب برای گردشگران خواهد بود.

یکی از مهم‌ترین مواردی که شما در مورد کانادایی‌ها متوجه می‌شوید این است که اساساً آن‌ها درست مثل استرالیایی‌ها هستند: ارزش‌های مشابه، سنت‌های مشابه، تاریخ مشابه، آرمان‌های مشابه. این باعث می‌شود که فرهنگ کانادایی و فرهنگ استرالیایی شباهت قابل تأملی به یکدیگر داشته باشد.